جدول جو
جدول جو

معنی بارای کند - جستجوی لغت در جدول جو

بارای کند
(کَ)
رجوع به باراهی کند شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ)
بارای کند. گیاهی هندی. (ناظم الاطباء). بیخی است هندی. (الفاظ الادویۀ هندی) (دمزن) ، در تداول عوام، پرخوری کردن
لغت نامه دهخدا
(کُ)
دهی است از دهستان حومه بخش سلدوز شهرستان ارومیه که در 13500 گزی شمال خاوری نقده در مسیر شوسۀ محمدیار به ارومیه در دره واقع است. هوایش معتدل و دارای 209 تن سکنه از نژاد کرد میباشد. آبش از نهر یادگارلو و محصولش غلات، توتون، چغندر، حبوبات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی اهالیش جاجیم بافی و راهش شوسه میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4) ، اسباب خرد و کوچک. (ناظم الاطباء). باین معانی مصحف ’باربنه’ است، باملایمت و آهستگی. (ناظم الاطباء). مأخذ معلوم نیست و شاهدی هم در دست نمیباشد
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان رودبار بخش ماه نشان شهرستان زنجان، واقع در 33 هزارگزی شمال ماه نشان، و یک هزارگزی راه مالرو عمومی. کوهستانی و سردسیر، آب آن از رودخانه قلوچای. محصول آن غلات و انگور است، 459 تن سکنه دارد که به زراعت اشتغال دارند. از صنایع دستی بافتن گلیم و جاجیم در آن معمول است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا